به گزارش کلهرنیوز ، از محرومترین نقطه کرمانشاه آمده بودند برای عرض ارادت به سردار دلها؛ سرفیروزآبادیها با نماد سوگ این دیار و نوای سوزناک چَمَری آمده بودند تا بغض مردم ماتمزده را وا کنند.
جمعیتی که از ساعتها قبل از مراسم در مقابل مسجد جامع جمع شده بودند همه با چهرههای غمگین انگار منتظر این صدا بودند تا داغ بر دل نشستهشان از چشمهایشان روانه شود که با صدای چَمَری همنوا شدند.
امروز مردم از هر سلیقهای عکسهای خندان سردار را با چشمانی گریان بر دست گرفتند و برای عرض ارادت به این سردار رشید اسلام به خیابان آمده بودند تا بگویند راهش را ادامه میدهند و نمیگذارند پرچمش روی زمین بماند.
بچههای کوچکی که سربازان فردای جبهه مقاومت هستند هم در آغوش پدرانشان مشق ایستادگی میکردند و قلبهای کوچکشان در این غم بزرگ شریک شده بود و با دستنوشتههای «من هم یک سلیمانیام» به دشمنان خصم این ملت نشان دادند که از خون این سردار شهید هزاران سلیمانی دیگر متولد شده است.
هیاتهای عزاداری هم به جمع مردم آمده بودند و با مداحی پرشورشان شور و حال عجیبی به مراسم دادند؛ مردم با همخوانیهایشان گاهی بر سینه و گاهی بر سر میزدند.
برخیها برای نشان دادن اوج ارادتشان به رسم کوردها که در فراق عزیزانشان سر و صورتشان را گل مالی میکنند با شمایل گلآلود آمده بودند.
خانوادههای شهدا میگفتند از نو عزادار شدند و داغ دلشان تازه شده…
نسل سوم و چهارمیها به خونخواهی اسطوره مبارزشان آمده بودند و اشکهایشان عجیب دل آدم را میسوزاند.
مویههای مادرانه و زمزمههای پدرانه برای وداع با سردار هم غم فضا را بیشتر کرده بود.
عکسهای سردار روی دستها میچرخید و بغضها را وا میکرد.
کرمانشاهیهای شهیدپرور امروز غرق در ماتم بودند؛ ماتمی بزرگ که بزرگیش در قاب هیچ تصویری نمیگنجید./مرصاد
این خبر را به اشتراک بگذارید :